بسم الله الرحمن الرحیم
موانع تبلیغ و ادراک غدیر:موانع نرم: فمینیسم و سبک زندگی غربی
در پست های قبل به تبلیغ غدیر و موانع سخت افزاری (لینک) و نرم افزاری (لینک و لینک ) آن پرداختیم. از دیگر موانع نرم بر سر راه ادراک پیام غدیر و نیز تبلیغ و شناساندن آن به مخاطبان؛ انحراف در ساختار فکری ما و عوض شدن سبک زندگی مان توسط تهاجم نرم غرب است.
یکی از فلسفه های غربی که در فکر ما (و بخصوص بانوان جامعه ما) بسیار نفوذ کرده است فمینیسم و برابری زن و مرد است و همراه آن سبک زندگی غربی که وجوه بسیاری دارد و گوشه گوشه زندگی ما را اعم از خوراک، پوشاک ، کار ، تفریح ، عبادت ، تربیت و... را تحت تاثیر قرار داده و تا درجات بالایی منحرف کرده است.
اما آنچه مد نظر این نوشته است و به غدیر و پیام آن یعنی ولایت مربوط می شود خانواده ، ترکیب آن، تعامل اعضای خانواده با هم ، وظایف محوله به هر یک از اعضا ، دیدگاه کلی ما از تشکیل خانواده ، ادامه دادن و تعالی آن است. هر کدام از این مفاهیم کم یا زیاد تحت تاثیر سبک زندگی غربی و مورد هجوم فلسفه های غربی از جمله فمینیسم قرار کرفته است.
خانواده های سنتی و اسلامی ما که دارای تشکیلات منسجم و تعریف شده ای حداقل شامل:
1- پدر و مادر (به عنوان سرپرستان مقدس و مورد احترام و پدر به عنوان قوام و ستون خیمه خانواده)
2- فرزند ارشد (به عنوان دستیار والدین و جانشین و ولیعهد آنها و باز هم مورد احترام و مقدس )
3- فرزندان دیگر (به عنوان اعضای مورد احترام و سفارش شده به محبت نسبت به هم)
4- پدر بزرگ و مادر بزرگ (به عنوان بزرگتر ها و ریش و گیس سفید ها و قاضی و مشاور خانواده های مربوطه)
5- عموها و عمه ها، دایی ها و خاله ها (به عنوان منابع عاطفی و الگوی رفتاری متنوع و مطلوب)
بوده اند.
در این تشکیلات فرزندان با یادگیری احترام و تبعیت از پدر مفهوم ولایت پذیری و با احترام به خط و خطوط ترسیم شده ی مادر مفهوم تبعیت از قانون را تمرین و درونی سازی می کردند.
امروزه در بسیاری از خانواده ها این تشکیلات در هم شکسته است و خانواده های از هم پاشیده یا بی سر را شاهدیم و یا خانواده های فرزند سالار که پدر و مادر تابع و فرمان بردار فرزندان اند و یا خانواده های مادر سالار و یا تک والدی را که باز هم فاقد تشکیلات منظم است. در موارد یک آب شسته تر خانواده های تک فرزند هستند که باز هم باعث فقدان و حذف برخی از رکن های خانواده سنتی و اسلامی ما شده است.
این آسیب ها علاوه بر مسائل اجتماعی که به بار می آورد و کارشناسان خانواده را نگران کرده است (که الحمد لله شاهد تلاش هایی در جهت ترمیم این آسیب ها هستیم - لینک-) باعث آسیبی می شود که هدف این نوشته بوده است و آن هم ولایت ناپذیر شدن فرزندان و عدم درک آنها از رهبری و نقش رهبر و امام در جامعه و سعادت آن است. فرزندانی که در خانواده ولایت پدر را نپذیرفته اند نتیجه مدیریت محبت آمیز و رشدانگیز وی را ندیده اند و همچون گیاهی خودرو بزرگ شده اند در جامعه هم درک مفهوم امامت و رهبری و ولایت و تبعیت از ولایت برای شان مشکل خواهد بود.
دردمندان و کارشناسان باید از این دیدگاه هم بر روی خانواده به عنوان سلول تشکیل دهنده جامعه کار درمانی کنند تا خانواده ها افرادی را به جامعه تحویل دهند که زمینه قبول و درک مفهوم ولایت را داشته باشند.